
هر ساله هزاران محصول جدید در بازار عرضه می شود، اما بسیاری از آنها به دلیل استراتژی های بازاریابی ضعیف به طرز وحشتناکی کاهش می یابند.
شما به یک ایده عالی رسیدید. با هیجان بازاری برای آن پیدا کنید. کسب و کار خود را شروع کنید و به سرعت محصول خود را معرفی کنید، به امید اینکه با پاسخ مثبت بمباران شوید.
در عوض، پاسخ ضعیفی دریافت میکنید زیرا کمپین شما نمیتواند به طور کامل از مخاطبان هدف شما استفاده کند.
استراتژی بازاریابی مسئول ایجاد آگاهی از برند، برجسته کردن محصول شما و حفظ شرکت شما در طول سالها است.
برای اینکه این اتفاق بیفتد، برنامه بازی شما باید کامل باشد و حداقل به ده سوال مهم پاسخ داده شود.
- چه کسی از شما خرید خواهد کرد؟
- چرا مشتری احتمالی شما شما را انتخاب می کند؟
- قیمت محصول شما چقدر است؟
- هدف شما دقیقا چیست؟
- کمپین خود را کجا اجرا خواهید کرد؟
- آیا بودجه ای برای آن دارید؟
- کمپین شما چقدر طول خواهد کشید؟
- چگونه متوجه خواهید شد که آیا طرح شما کارساز بوده است یا خیر?
- چگونه بازار هدف خود را به خود وفادار نگه خواهید داشت؟
- اگر کار نکرد چه؟ آیا برنامه پشتیبان دارید؟
اگر قبلاً آن را حل کرده اید، به هر طریقی، پروژه خود را ادامه دهید! اگر این کار را نکرده اید، ده مورد بالا را هنگام تهیه استراتژی بازاریابی خود در نظر بگیرید.
بیایید آنها را به طور خلاصه، یکی یکی، برای شروع به شما پوشش دهیم.
1. بازار هدف
چه کسی از شما خرید خواهد کرد؟ "
اگر همه آنها می توانستند به طور منظم در یک دسته قرار گیرند، یافتن بازار هدف شما آزمایشی نبود. اما طبیعتاً این کار را نمی کنند.
فرض کنید می خواهید یک نوشیدنی سالم معرفی کنید. آیا هدف قرار دادن همه افراد آگاه به سلامت در منطقه خود را یک رویکرد کافی در نظر می گیرید؟
اگر بله، چگونه تشخیص می دهید که چه کسی نوشیدنی های خریداری شده از فروشگاه را به نوشیدنی های خانگی ترجیح می دهد؟ مردم چه طعم هایی را دوست دارند؟ یا آنها ابزاری برای دریافت نوشیدنی شما دارند؟
٪۱۰۰ محصولات جدید به دلیل تحقیقات ناکافی و تصادفی شکست می خورند.
برای تبلیغ محصول خود، ممکن است به چیزی بیش از یک توصیف عمومی از بازار هدف خود نیاز داشته باشید.
یک راه برای به دست آوردن اطلاعات دقیق از طریق تقسیم بندی بازار است. این روش مستلزم تقسیم بازار هدف شما بر اساس ویژگی های مشترک است.
با چهار دسته اصلی شروع کنید:
- تقسیم بندی جمعیت شناسی: بازار هدف شما، سن، جنسیت، قدرت خرید و هر چیزی که برای تکمیل شخصیت خریدار مرتبط است.
- تقسیم بندی بازار جغرافیایی: موقعیت مکانی آنها، کشوری که در آن زندگی می کنند و استانداردهای زندگی آنها.
- تقسیم بندی روان شناختی: ویژگی های شخصیتی، علایق، سبک زندگی، باورها و محرک های عاطفی آنها.
- تقسیم بندی رفتاری: عادات خرید و تعامل آنها با برندهای دیگر.
این تمرین به عنوان یک نقطه شروع عمل می کند و به شما کمک می کند بازار هدف خود را محدود کنید.
اعتراف می کنم، تقسیم بندی بازار بسیار زیاد به نظر می رسد، اما داده های مبتنی بر هوش مصنوعی می توانند تحقیقات شما را تسریع کنند.
(به پایین بروید تا ببینید کدام ابزار ممکن است در تحقیقات بازار به شما کمک کند.)
2. گزاره ارزش
"چرا یک مشتری بالقوه شما را انتخاب می کند؟"
چند بار فکر کرده اید، "آه، این کالا ارزشش را نداشت! می توانم آن را ارزان تر تهیه کنم.» بعد از یک گشت و گذار خرید؟
مردم برندها را بر اساس ارزشی که محصولشان ارائه می دهد انتخاب می کنند.
اگر برابری ارزش کالای شما و رقیبتان یکسان باشد، اما قیمت دومی کمتر باشد، بدیهی است که پیشروی شما به سمت رقیبتان سرازیر خواهد شد.
علاوه بر این، برای کسبوکارهایی که محصولات یکسانی را ارائه میکنند، یک پیشنهاد ارزش قوی نیز میتواند جایگاه جداگانهای در بازار ایجاد کند.
بگذارید مثالی بزنم.
Udemy یک پلت فرم یادگیری برای افرادی است که مایل به یادگیری یک مهارت جدید یا توسعه یک مهارت موجود هستند. سهام ابریشم، رقیب آن، نیز خدمات مشابهی را ارائه می دهد، اما بازار کوچکی را پوشش می دهد.
چه چیزی آنها را متفاوت می کند؟
در حالی که از نظر فنی هر دو مدل کسب و کار منطبق دارند، ارزش پیشنهادی آنها متفاوت است.
دو ارزش اصلی Udemy «متخصصان دنیای واقعی» و «هزینه کم» هستند.
از سوی دیگر، سهم ابریشم بر خلاقیت تمرکز دارد.
وقتی می نشینید تا استراتژی بازاریابی خود را آماده کنید، باید ارزش پیشنهادی واضحی در ذهن داشته باشید.
اجازه دهید نکاتی را برای نوشتن یک پیشنهاد ارزشی چشمگیر به اشتراک بگذارم.
- مشخص کنید که چه مزایایی را می توانید برای متقاعد کردن مشتری احتمالی خود گسترش دهید.
- آنها را با نقاط درد مشتری بالقوه خود مرتبط کنید
- به طور خلاصه توضیح دهید که چگونه محصول شما مشکل آنها را حل می کند.
- پیام خود را با کلماتی ساده و قابل هضم برسانید.
با کلمات بازی کنید، اجرا کنید تست A/B، و با پیشنهاد ارزش خود سرهم کنید.
3. قیمت محصول
"قیمت محصول شما چقدر است؟"
کارآفرینان جدید اغلب قیمت محصول خود را بر اساس سه فرض برآورد می کنند.
- نرخ پایین تر از بازار برای افزایش فروش.
- قیمت های رقیب را مطابقت دهید و در عین حال بر کیفیت برتری داشته باشید.
- آن را در جایی در میان بگذارید تا مخاطب را با یک پیشنهاد ارزشی مجذوب کنید.
ساختار قیمت بازار محور فوق صرفاً یک بخش جزئی است. یک علم کامل پشت قیمت گذاری محصول نهفته است.
آمازون را باز کنید و به قیمت آنها نگاه کنید. شما متوجه دو ویژگی متمایز خواهید شد. یکی، مقدار کشسان است. دوم، برندها از روانشناسی انسان بهره برده اند.
نحوه قیمت گذاری محصول خود بر کمپین های بازاریابی شما تأثیر می گذارد و تأثیر بلندمدتی بر سود کسب و کار شما می گذارد.
پیشنهاد میکنم قبل از برنامهریزی مرحله بعدی، ساختار قیمت خود را مجدداً بررسی کنید.
4. اهداف خاص
"هدف شما دقیقا چیست؟"
اهداف، واقعیت را از بینش جدا می کنند.
بدون تعیین یک هدف خاص، کمپین های بازاریابی خود را به خطر می اندازید که شما را گمراه کند.
فرض کنید قصد دارید یک تبلیغ فیس بوک اجرا کنید.
با تنظیم بودجه یک هفته، پست خود را تقویت کردید و انبوهی از لایک ها و سفارش ها دریافت کردید. در پایان هفته آینده، نامزدی شما به صفر می رسد.
حالا چی؟ آیا تبلیغات را برای مدت نامحدود ادامه می دهید تا به نتیجه برسید؟
هدف مبهم دلیل اصلی مواجه شدن 30 درصد پروژه با سناریوهای فوق است.
یک استراتژی موثر به عنوان یک نقشه راه عمل می کند که در آن شما یک مسیر کاملاً تعریف شده را دنبال می کنید و تا زمانی که به هدف نهایی برسید به اهداف کوچکتر دست یابید.
به آن به عنوان کسب مدرک فکر کنید. ماموریت شما ممکن است فارغ التحصیلی باشد، اما برای دریافت پاداش نهایی باید از مجموعه ای از نقاط عطف عبور کنید.
قبل از تهیه استراتژی، اهداف روشن و قابل دستیابی را تعیین کنید.
5. کانال های بازاریابی
کمپین خود را کجا اجرا خواهید کرد؟
چندین کانال بازاریابی برای تبلیغ محصول شما وجود دارد. با این حال، همه با هر کسب و کاری خوب کار نمی کنند.
نمونه محصول نوشیدنی را که به اشتراک گذاشتم به خاطر دارید؟ اگر نوشیدنی های بهداشتی می فروشید، مشتری شما باید برای خرید آنها حضور فیزیکی داشته باشد.
جغرافیا جریان های بازاریابی شما را محدود می کند.
تبلیغات تلویزیونی و تبلیغات چاپی برای نوشیدنی فروشی کوچک شما بسیار گران است بازاریابی پست الکترونیک سرنخ کمتری ایجاد خواهد کرد. بهترین شانس شما جستجوی حساب های تجاری گوگل، ایجاد حضور در رسانه های اجتماعی و پیگیری رسانه های چاپی برای انتشار این خبر خواهد بود.
در مقابل، اگر یک فروشگاه تجارت الکترونیک دارید، ممکن است به سراغ مکانهای بازاریابی کمی متفاوت رفته باشید.
کانال های بازاریابی برای ماهیت محصول سفارشی می شوند. هنگام تهیه استراتژی خود این را در نظر داشته باشید.
6. محدودیت کسب و کار
آیا بودجه ای برای آن دارید؟"
محدودیت عمده ای که هر کسب و کاری می تواند با آن مواجه شود، کمبود بودجه است.
مسلما هیچ برندی محصول خود را بدون بودجه بندی مناسب عرضه نمی کند. با این حال، اشتباه محاسباتی اتفاق می افتد.
برخی از آنها با بودجه های محدودی که بر روی جریان های فروش وارد می شوند شروع می کنند تا نقطه عطف بعدی خود را تامین کنند. بسیاری در به دست آوردن وجوه با تاخیر مواجه می شوند. مقامات متعدد در شرکت نیز روند تایید را کند کردند. در واقع، مشکل جریان نقدی می تواند از هر چیزی ناشی شود. این یکی است دلیل شکست ۲۹ درصد شرکت ها.
برای هر نقطه عطف بودجه تخمینی تنظیم کنید و قبل از ترسیم برنامه اقدام خود، تأییدیه های لازم را دریافت کنید.
اگر با الگوی جریان نقدی شرکت خود آشنا هستید، خیلی بهتر است. استراتژی بازاریابی خود را حول آن ایجاد کنید.
7. مهلت
"کمپین تا کی ادامه خواهد داشت؟"
زمان بندی کلید یک استراتژی بازاریابی موفق است. این به شما کمک می کند تا کنترل کمپین های خود را در دست بگیرید.
با تخمین ضرب الاجل ها، می توانید جدول زمانی تعیین کنید، تیم خود را به طور موثر مدیریت کنید و کمپین های فرعی را مستقر کنید.
شروع یک فیلم را مطالعه کنید.
به طور معمول، یک فیلم حدود دو سال قبل از اکران اعلام می شود تا سر و صدا ایجاد کند. تیم تولید بر اساس روزهای کاری اعضای خدمه، شرایط آب و هوایی و تأخیرهای غیرمنتظره، تاریخ های دقیقی را از قبل تعیین می کند. در طول ماهها، جدول زمانی آنها پیشتولید، فیلمبرداری و پس از تولید برنامهریزیشده را پوشش میدهد.
پس از اکران، آنها با توجه به اتفاقات روز، فیلم را به صورت سیستمی در سینماها معرفی کردند. اگر موضوع کریسمس را احاطه کند، جدول زمانی محدودتر می شود.
به این ترتیب آنها با موفقیت فیلم خود را به موقع راه اندازی کردند.
انتشار فیلم ممکن است یک مثال گسترده باشد. با این حال، ایده مشابه است.
هنگام تشکیل استراتژی بازاریابی، زمان تحویل هدف خود را در نظر بگیرید. برنامه شما با یک جدول زمانی دقیق تر اجرا می شود.
8. ارزیابی
"چگونه متوجه خواهید شد که آیا برنامه شما کار کرده است؟"
شما بدون شک باید یک تحلیل رقابتی روی خود انجام داده باشید برنامه بازاریابی قبل از اینکه به پذیرش آن فکر کنید، درست است؟ اما آیا 100% مطمئن هستید که کار خواهد کرد؟
استراتژی های اثبات شده ممکن است احتمال موفقیت بالاتری داشته باشند، با این حال. هر کدام بسته به ماهیت کسب و کارشان نتایج متفاوتی دارند.
گرفتن بهینه سازی SEO.
علیرغم پیروی از مراحل استاندارد SEO، DA سایت، موضوع سایت، تعامل و محتوای شما می تواند به طور غیرمنتظره ای شما را یک قدم از رقیب خود عقب نشینی کند.
اندازهگیری KPI باعث صرفهجویی در هزینهها و تلاشها در یک روش بازاریابی غیرمولد میشود.
برخی از KPIهای محبوبی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از:
- ترافیک سایت
- بازگشت بازدیدکنندگان
- میزان گشت و گذار
- نامزدی
- تبدیل
- ROI
من توصیه می کنم هنگام تهیه استراتژی بازاریابی خود، ابزارهایی را برای ارزیابی KPI بدست آورید.
9. نگهداری
"چگونه بازار هدف خود را حفظ خواهید کرد تا به شما وفادار بماند؟"
فرض کنید انتظارات مشتری بالقوه خود را بررسی کرده اید و مطمئن هستید که برنامه اقدام شما تبدیل مناسبی ایجاد خواهد کرد.
اما آیا خریدار شما در این مورد باقی خواهد ماند؟
مشتریان مکرر نه تنها 68 درصد از درآمد شما را تشکیل می دهند، بلکه به رشد شهرت برند شما نیز کمک می کنند.
هنگام تهیه استراتژی بازاریابی خود، همیشه اهداف حفظ را در ذهن داشته باشید. به هر حال، هدف از جذب سرنخ ها برای اینکه در پایان کمپین بدون سرنخ بیابید چیست؟
10. احتمالات
«اگر کار نکرد چه؟ آیا برنامه پشتیبان دارید؟ "
صرف نظر از اینکه استراتژی شما چقدر خطاناپذیر است، به سختی می توانید بدبختی ها را پیش بینی کنید.
یک بحران اقتصادی ممکن است پروژه را متوقف کند. مدیریت ممکن است در آخرین لحظه نظر خود را تغییر دهد، یا ممکن است محصول شما دچار اشکالات غیرعادی شود. واقعاً اتفاقات ناگوار رخ می دهد.
یک طرح اضطراری با خرید زمان برای بداههسازی روشهایتان، خطر را کاهش میدهد.
هنگام ترسیم استراتژی بازاریابی خود، سناریوهای متعددی را تصور کنید، تمام خطرات احتمالی را فهرست کنید و راه حل های عملی را از قبل آماده کنید.
اگر برای رویارویی با چالش ها آماده باشید، در موقعیت بهتری برای حل آنها خواهید بود.
ابزارهایی برای کمک به شما برای شروع
من شما را با سه ابزار باورنکردنی برای سرعت بخشیدن به کار پایانی استراتژی بازاریابی خود می گذارم.
1. Statista
این سایت داده های صنعتی را از تمام منابع موجود جمع آوری کرده و در نمودارهای قابل خواندن ارائه می دهد. میتوانید در Statista اطلاعاتی را در مورد بازار خاص خود کاوش کنید.
این یک ابزار پولی است اما ارزش خرید برای تحقیقات اولیه بازار را دارد.
2. گوگل آنالیز
گوگل آنالیتیکس یک ابزار رایگان ترجیح داده شده برای تقسیم بندی بازار است.
بخشی به نام دارد بخش بندی کاربر و جلسه. آنها گزارش هایی در مورد داده های جمعیتی، جغرافیایی و رفتاری مشتری شما تولید می کنند.
از آن برای تقویت بازار هدف خود استفاده کنید.
در اینجا یک مقاله پشتیبانی تا به شما یک ایده کلی از نحوه کارکرد آن بدهد.
3. برنامه ریز بازاریابی هاسکی
برنامه ریز بازاریابی هاسکی را به عنوان مرکزی برای فعالیت های بازاریابی در نظر بگیرید.
برنامه ریز ویژگی هایی را برای تمام عملکردهای اولیه، از برنامه ریزی و اجرا تا ارزیابی ارائه می دهد. فعالیت ها برای اعضای تیم قابل مشاهده است و برقراری ارتباط را آسان تر می کند.
برای جزئیات بیشتر به سایت آنها مراجعه کنید.
امیدوارم این مقاله در تهیه استراتژی بازاریابی بعدی به شما کمک کند.