
در روزهای اولیه توسعه فناوری اطلاعات آشکار بود که کار بر روی پروژه های بزرگ مقیاس بدون مدل مدیریت پروژه اختصاصی دشوار و تکراری است.
بسیاری از سازمانها پیادهسازیهای بومی خود را توسعه دادند که منجر به ایجاد و انطباق مدلهای سنتی مانند آبشار، مارپیچی، تکراری، V شکل و غیره شد.
اگرچه، همه آنها نیازهای پروژه های توسعه اولیه را برآورده کردند. با این حال، با پیشرفت تکنولوژی محاسباتی، رونق دات کام و تقاضای فزاینده برای نرم افزار، این مدل ها برای انطباق با محیط در حال تغییر هم در طول چرخه عمر توسعه محصول و هم پس از آن تلاش کردند.
در نتیجه، بسیاری از سازمانها از کاهش ماندگاری محصولات رنج میبرند و نتوانستند نیازهای مشتری را قبل از تحویل برآورده کنند.
و سپس، یک اتفاق انقلابی رخ داد - مانیفست چابک.
مانیفست کمک می کند تا به مسائل مدیریت پروژه بر اساس اصول اصلی رسیدگی شود.
امروزه، شرکتها میتوانند از انواع مختلف مدلهای چابک استفاده کنند که توسط تعدادی ابزار پشتیبانی میشوند.
در ابتدا توصیه می کنیم از این طریق عبور کنید 12 اصل اصلی پشت مانیفست چابک. و سپس، ما پنج بهترین ابزار چابک و روششناسی را که معمولاً توسط سازمانها استفاده میشود، بررسی میکنیم.
1. کلیک کنید: ابزار جدید مدیریت پروژه و بهره وری مورد علاقه
ClickUp مبتنی بر ابر است اپلیکیشن مدیریت پروژه ساخته شده برای انواع و اندازه های کسب و کار. هر ابزار و ویژگی را برای مدیریت پروژه ها برای مشتریان، تعیین وظایف و همکاری با تیم به روشی قابل مشاهده ارائه می دهد.
با کلیکآپ، کار بر روی روشهای چابک آسانتر و انعطافپذیرتر میشود. به لطف قابلیت سفارشی سازی بالا و سهولت استفاده آن!
ممکن است یک ابزار جدید برای مدیران پروژه باشد اما با طراحی و عملکردهایش کاملاً شهودی است. می توانید هر نوع تنظیماتی را در فضای کاری با تم ها، رنگ های موجود و ویژگی های کشیدن و رها کردن با چند کلیک انجام دهید.
هدف اصلی آن افزایش بهره وری کارکنان تا حد معینی است. چه یک کسب و کار کوچک یا یک برند در حال ظهور، کلیک کنید می تواند انتظارات شما را برآورده کند.
امکانات
- قابلیت سفارشیسازی آن به تیمهای توسعه چابک اجازه میدهد داشبوردهای Scrum/Kanban ایجاد کرده و از آنها برای مدیریت اسپرینتها، ردیابی اشکالات و مشاهده پیشرفت محصول استفاده کنند.
- با اتوماسیون گردش کار، به توسعه دهندگان این امکان را می دهد تا سیستم اسپرینت را خودکار کنند، کارهای روزمره را کاهش دهند و منابع را به طور موثر تخصیص دهند.
- ادغام با ابزارهایی مانند Github و Bitbucket و همچنین همگام سازی با برنامه های ارتباطی مانند Zoom، Slack و غیره برای توسعه دهندگان آسان است.
- ClickUp طیف گسترده ای از ویژگی ها را ارائه می دهد که فقط در برنامه های پولی یا ابزارهای دیگر در دسترس هستند. بنابراین، وابستگی استفاده از افزونه ها یا موارد دیگر را کاهش می دهد نرم افزار مدیریت وظیفه.
قیمت گذاری
2. حرکت: اتوماسیون وظایف، پروژه ها و جلسات مبتنی بر هوش مصنوعی
Motion اپلیکیشن بهرهوری مبتنی بر هوش مصنوعی است که نحوه کار تیمها را تغییر میدهد. مدیریت کار و پروژه را از طریق اتوماسیون هوشمند ساده می کند.
با انعطاف پذیری Motion، پذیرش هر روش چابکی یک نسیم مطلق است.
رابط بصری بسیار قابل تنظیم آن با فرآیند شما سازگار است، نه برعکس.
شما می توانید فضای کاری عالی را با تم های سفارشی، طرح های رنگی، و سادگی کشیدن و رها کردن بصری ایجاد کنید تا هر کاربر را در کمترین زمان راه اندازی کنید.
اما Motion فقط برای نگاه کردن زیبا نیست، بلکه برای افزایش بهره وری برای تیم هایی با هر اندازه ای ساخته شده است.
امکانات
- زمانبندی وظایف مبتنی بر هوش مصنوعی، کار را بر اساس فوریت، ضربالاجلها، حجم کاری و وابستگیها برای برنامهریزی بهینه اولویتبندی میکند.
- ابزارهای پیچیده مدیریت پروژه، وظایف، نقاط عطف و تخصیص منابع را تجسم می کنند تا ابتکارات را در مسیر خود نگه دارند.
- ردیابی مهلت پیشبینیشده بهصورت فعالانه به تیمها درباره سررسیدهای در معرض خطر هفتهها یا ماهها قبل هشدار میدهد.
- همگامسازی تقویم یکپارچه همه برنامههای کاری و شخصی را در یک تقویم تیمی قابل اشتراکگذاری ادغام میکند.
- تجزیه و تحلیل بار کاری قدرتمند، پهنای باند فعلی و پیش بینی شده تیم را برای جلوگیری از تعهد بیش از حد، قابل مشاهده است.
- برنامهریزی داخلی جلسات، زمانهای بهینه جلسه را براساس در دسترس بودن شرکتکنندگان پیدا میکند و رزرو میکند.
قیمت گذاری
3. سرو: محبوب ترین ابزار چابک در بین مدیران پروژه
Atlassian's Jira بدون شک یکی از پرکاربردترین نرم افزارهای مدیریت پروژه در صنعت فناوری اطلاعات است. در دو دهه گذشته، Jira اولویت اصلی برای راه حل های ردیابی مشکل بوده است.
و با ظهور متدولوژیهای چابک، Jira قابلیتهای خود را فراتر از تیمهای توسعه مانند عملیات منابع انسانی، بازاریابی، قانونی، گسترش داده است. حراجی، و غیره
مدیران منابع انسانی می توانند از Jira استفاده کنید برای بهبود گردش کار داخلی خود و تسهیل فرآیند استخدام. پرسنل فروش می توانند مسیر سفر مشتری را پیگیری کنند و استراتژی های فروش موثری را ارائه دهند. تیم های بازاریابی می توانند از آن برای پر کردن شکاف بین تیم ها، شناسایی پروژه های با ارزش و کار منسجم استفاده کنند.
امکانات
- اجزای اصلی Jira ردیابی اشکال و مدیریت مشکلات است که به توسعه دهندگان کمک می کند تا اشکالات را پیدا کنند و بر اساس آن آنها را برطرف کنند.
- گزارش چابک به کمک گزارشهای اسپرینت، نمودارهای سوختگی، گزارشهای نسخه، نمودارهای جریان تجمعی و غیره کمک میکند تا بینشهای بیدرنگ درباره عملکرد یک تیم به دست آورید.
- قابلیت کشیدن و رها کردن بصری برای مرتب سازی مجدد اجزای موجود در بک لاگ، به عنوان مثال، اشکالات، داستان های کاربر و غیره.
- ویژگی یکپارچه سازی غنی برای تقویت عملکرد نرم افزار با در دسترس بودن بیش از 3000 برنامه شخص ثالث.
قیمت گذاری
4. کار دسته جمعی: بهترین نرم افزار چابک برای افراد یا تیم های کوچک
کار تیمی قبلاً به عنوان Digital Crew شناخته می شد که یک توسعه دهنده وب سفارشی شده و ارائه دهنده خدمات اینترانت بود. اما با ظهور سیستم های همکاری تیمی در بازار، این سیستم به توسعه چابک گسترش یافت. و از همان ابتدا، بر ارائه راه حل های مدیریت پروژه سازگار، به ویژه برای گروه های کوچک متمرکز شد.
پیشنهادات کلیدی آن شامل پیامرسانی داخلی، کنترل نسخه، اشتراکگذاری فایل، ردیابی زمان، مدیریت وظایف و بودجهبندی پروژه است. همچنین دارای مدیریت ظرفیت است که منابع مورد نیاز برای رفع نیازهای کسب و کار را به شیوه ای مقرون به صرفه نگه می دارد.
رابط کاربری بصری Teamwork، آن را برای کسب و کارهای کوچک مناسب می کند، درست مانند اینکه رابط کاربری Jira برای شرکت های بزرگ مناسب است.
با برد کانبان، تیم ها می توانند بدون تحمیل فرآیندی به کسی، محصولات را برنامه ریزی و بسازند. در عوض، به شما کمک میکند تا تابلوهای متعددی را در پروژه برای تیمهای مختلف ایجاد کنید تا بتوانید گردش کار را در هر تیم دنبال کنید.
بهترین بخش، نمای چشم پرنده است که به شما کمک می کند تا از سیستم ردیابی زمان استفاده کنید تا ببینید اعضای تیم چقدر زمان صرف پروژه کرده اند.
کار دسته جمعی بدون شک بهترین ابزار چابک مقرون به صرفه است، به خصوص برای یک تیم بسیار کوچک و حتی اگر شما یک فریلنسر هستید.
امکانات
- داشبورد کار تیمی طرح مختصر و بسیار کمتر گیج کننده است. برای هر ویژگی از اصطلاحات ساده استفاده می کند.
- یک رابط کاربری تمیز که مسیرهای کوتاه تری را برای اقدامات پیرامون وظایف تسهیل می کند.
- شما می توانید تمام وظایف و کارهای فرعی خود را در یک نمای پروژه واحد داشته باشید که در آن می توانید موارد را به راحتی بکشید و رها کنید و مواردی را که مهم نیستند پنهان کنید.
- La ردیابی زمان ویژگی به تیم کوچک کمک می کند تا با تعداد زیادی پروژه مقابله کند.
- تریگرها به شما امکان میدهند گردش کار را خودکار کنید، مثلاً در مورد تخصیص وظایف به هر توسعهدهنده یا ایجاد وظایف فرعی پس از انجام کار اصلی.
قیمت گذاری
5. پیش بینی: بهترین ویژگی اتوماسیون مبتنی بر هوش مصنوعی برای پروژه های چابک
Forecast یکی دیگر از ابزارهای چابک مدیریت پروژه است که به طور خاص برای خودکارسازی و ساده سازی وظایف یکنواخت ساخته شده است. با استفاده از هوش مصنوعی ساخته شده بومی، Forecast میتواند برنامهریزی و زمانبندی پروژه را خودکار کند و در وقت شما در کارهای دستی تکراری صرفهجویی کند.
سازندگان این کار را با آموزش نرم افزار با 50,000 پروژه امکان پذیر کردند که به ابزار اجازه می دهد تخمین بزند و تعداد ساعاتی را که برای کارهای مشابه باید صرف کند، پیشنهاد می کند. تنظیم سطوح مجوز برای اعضای مختلف تیم و سازماندهی کارهای عقب افتاده برای مدیران آسان است.
به طور کلی، Forecast برداشتی تازه از مدیریت پروژه چابک و ابزاری توصیه شده برای مدیرانی است که می خواهند کارهای بیشتری را در زمان کمتر انجام دهید.
امکانات
- ویژگی هوش تجاری Forecast از یادگیری ماشینی استفاده میکند و ادعا میشود در مورد پیشبینی کار و زمان تکمیل، ۹۴٪ دقیق است.
- مدیران میتوانند سطوح مجوز را برای هر یک از اعضای تیم، خواه توسعهدهنده، همکار یا ذینفع باشند، تعیین کنند.
- تیمهای چابک میتوانند از میان روشهای Scrum، Kanban، یا Extreme Programming که دارای قابلیتهای کشش و رها کردن انعطافپذیر هستند، انتخاب کنند.
- ویژگی گزارشدهی بلادرنگ بومی و الگوریتم یادگیری خودکار آن دست به دست هم داده و آمارهای لازم را ارائه میکند که به کشف مسائل کمک میکند.
قیمت گذاری
تکنیک های مدیریت پروژه چابک که باید بدانید
مدیریت پروژه چابک مبتنی بر چندین رویکرد تکراری و افزایشی است. برخلاف روش آبشار/سنتی، چابک مسیر خطی را دنبال نمیکند و با هر موقعیتی سازگار است. دو بازی متفاوت را تصور کنید - تیراندازی با کمان و فوتبال.
تیراندازی با کمان یک بازی خطی با یک هدف از پیش تعریف شده است در حالی که فوتبال پویا است که با شرایطی که بازیکن به سمت دروازه پیش می رود (به جز ضربه پنالتی) سازگار است.
اگرچه چابک ماهیتی پویا دارد، اما هیچ راهی برای مدیران وجود ندارد که این تکنیک را بکار گیرند. بیایید بهترین تکنیک های مدیریت پروژه چابک صنعت را یکی یکی کشف کنیم:
1. کانبان: روش شناسی چابک همه کاره
Kanban یکی از فریم ورک های چابک محبوب در صنعت IT است. اگرچه این تکنیک در سال 2004 توسط دیوید جی اندرسون به طور خاص برای فناوری اطلاعات و توسعه معرفی شد، اما در اصل توسط مهندس خودرو ژاپنی تایچی اوهنو ایجاد شد.
در اوایل دهه 1940، اوهنو اصل Just-in-time (JIT) را برای افزایش فرآیند تولید خودرو ارائه کرد. او از کارت های کاغذی برای قرار دادن در ستون ها برای برنامه ریزی و ردیابی گردش کار استفاده کرد. با این تکنیک، او تغییر محسوسی در مدیریت سهام و برآورده ساختن تقاضاهای تولید پیدا کرد. و به این ترتیب این نام محبوبیت پیدا کرد که در زبان ژاپنی به معنای "تابلو" است.
هیچ تفاوتی بین IT و توسعه وجود ندارد. در سیستم کانبان، می توانید موارد را به صورت کارت در ستونی از جدید تا کامل نمایش دهید. میتوانید کارهایی را از پسماندها اختصاص دهید، پیشرفت را پیگیری کنید و یک گردش کار ثابت را حفظ کنید.
برای اطمینان از اینکه هر کار به موقع انجام می شود، سیستم محدودیت هایی را بر ترتیب اضافه کردن تعدادی آیتم اعمال می کند. این محدودیتهای Work in Progress (WIP) نامیده میشوند.
هر زمان که میخواهید وظایفی فراتر از محدودیتها را تحمیل کنید، سیستم وقفههایی را تنظیم میکند تا بتوانید کارهای باقی مانده را به پایان برسانید و سپس مواردی را از پسکار اضافه کنید. محدودیتهای WIP همچنین با اجتناب از جابجایی بیش از حد وظایف و تمرکز بر وظایف با اولویت بالا، در زمان صرفهجویی میکنند.
هیئت مدیره کانبان مکانی عالی برای همکاری است. ارائه بصری گردش کار به تیم ها اجازه می دهد تا با اصول چابک کار کنند و به آنها کمک می کند احساس مشارکت، آگاهی و مسئولیت پذیری داشته باشند.
کانبان همچنین با اسکرام به خوبی کار می کند. از یک طرف، کانبان به تیم اجازه می دهد تا با کمترین هزینه و مشکلات مسدود کننده، در مسیر کار روزانه خود بماند. از سوی دیگر، اسکرام در اسپرینت ها، مدیریت بازخورد، رویکرد جریان مداوم و به حداقل رساندن هرج و مرج کمک می کند.
به طور کلی، روش کانبان به یک صنعت تک نوع محدود نمی شود و می تواند در کنار سایر تکنیک های چابک نیز مورد استفاده قرار گیرد.
2. اسکرام: بهترین تکنیک برای توسعه محصول
در سال 1993، جف ساترلند، جان اسکامنیوتالز و جف مک کنا رسماً روش اسکرام را در یک شرکت توسعه نرم افزار معرفی کردند. با این حال، ایده پشت اسکرام الهام گرفته شده است مقاله ای که در سال 1986 توسط هیروتاکا تاکوچی و ایکوجیرو نوناکا منتشر شد.
این مقاله قیاس جالبی از توسعه محصول با بازی راگبی داشت که بر روی پاسهای کوتاه و رویکردی سریع برای عملکرد بهتر تمرکز دارد.
در بازار رقابتی امروزی، اسکرام علاوه بر کانبان، یک متدولوژی چابک پرکاربرد است.
در هسته خود، اسکرام همه چیز در مورد اسپرینت است. این شبیه به روش پاس کوتاه در راگبی است. مدیران می توانند از این تکنیک برای تقسیم یک کار بزرگتر به بخش های کوچک استفاده کنند که به تیم ها کمک می کند تا در یک بازه زمانی کوتاه روی هر کار کار کنند. ساختاربندی محصول در اسپرینت به آنها کمک میکند تا کار را به پایان برسانند و از سردرگمی یا تاخیر غیر ضروری جلوگیری کنند.
بنابراین واقعاً اسکرام چگونه کار می کند؟
در مرحله اول، مدیر یک بک لاگ محصول (با استفاده از ایده های مشتری) در قالب تعداد وظایف اولویت بندی شده ایجاد می کند. و آیتم های درون وظیفه، داستان های کاربری نامیده می شوند. تیم ها دوی سرعت را ایجاد می کنند که بین یک تا چهار هفته تکرار می شود. سپس داستانهای کاربر را به بخشهای کوچک تقسیم میکنند و داستانهای کاربر را با اولویتهای بالاتر از بکلوگ به اسپرینتها میکشند.
در طول چرخه عمر محصول، تیمها برنامهریزی اسپرینت را در جایی انجام میدهند که ارتباطات کوتاهی دارند و گلوگاههایی را که مانع از دستیابی آنها به اهداف اسپرینت میشود، کشف میکنند.
پس از انجام تمام اسپرینتها، مشتری برای بررسی اسپرینت دعوت میشود، جایی که تیمها بازخورد دریافت میکنند و سپس به عنوان یک داستان کاربر جدید به بک لاگ محصول اضافه میشود.
سپس تیمها به صورت گذشتهنگر دوی سرعت را برگزار میکنند که در آن در مورد اینکه چه چیزی خوب بوده و چه چیزی خوب نبوده بحث میکنند.
اکنون آنها اولویت بعدی را از عقب مانده برای چرخه سرعت بعدی انتخاب می کنند، در حالی که بازخورد قبلی را در نظر می گیرند و بر توسعه محصول بهبود یافته تمرکز می کنند.
علاوه بر این، تیم یک "تعریف آماده" ایجاد می کند که اساساً یک چک لیست است که به آنها کمک می کند تا مشخص کنند که آیا یک داستان کاربر آماده کار کردن در یک سرعت است یا خیر.
و سپس، "تعریف انجام شده" را ایجاد می کنند تا در پایان چرخه سرعت مورد استفاده قرار گیرد.
این می تواند به آنها کمک کند تا درک مشترکی از آنچه برای تکمیل کار لازم است داشته باشند.
با اسکرام، بسیاری از سازمان ها مزایایی مانند بالاتر را تجربه کردند بهره وری، پویایی تیم بهتر، نوآوری سریعتر، کیفیت محصول بهتر، زمان سریعتر برای بازاریابی، و در نهایت آرامش خاطر برای همه افراد مرتبط با محصول.
3. متدولوژی کریستال: یک چارچوب چابک انعطاف پذیر و کاربر محور
قرار نیست همه فریم ورک های Agile به طور دقیق برای پیروی از یک فرآیند گام به گام خاص طراحی شوند. متدولوژی کریستال یکی از این چارچوبها است که رویکرد کار تطبیقی را ترویج میکند، مستندات یا گزارشهای کمتری را ترویج میکند و بیشتر بر افراد و همکاری تمرکز میکند.
روش کریستال زاییده فکر دانشمند کامپیوتر آمریکایی آلیستر کاکبرن است که این چارچوب را برای IBM در سال 1991 توسعه داد. و ایده پشت این روش این است که یک اکوسیستم کاری ایمن و انسان محور داشته باشیم که بتوان آن را متناسب با نیازهای خاص تیم تغییر داد.
بنابراین، او مجموعه ای انعطاف پذیر از قوانین را برای دسته بندی وظایف بر اساس خطر برای زندگی انسان معرفی کرد. هر دسته از وظایف به گروه های رنگی (خانواده کریستالی) تقسیم می شود تا پیچیدگی توسعه محصول با رشد تیم قابل کنترل باشد.
در هر خانواده کریستال، تمرکز اصلی بر روی اندازه تیم، سپس اهمیت کار، و در نهایت اولویت چرخه توسعه است. با افزایش اندازه تیم، سیاستها و شیوهها بر این اساس تغییر میکنند. و همینطور شدت کار، ارتباطات تیمی و به روز رسانی.
حال بیایید در مورد هر دسته از خانواده بلورها و رویکردهای رشد آنها بدانیم:
1. شفاف
- برای تیم های 6 نفره یا کمتر طراحی شده است.
- این گروه سبک ترین شکل فرآیند کریستالی است.
- در پروژه های کوچک با قیمت گذاری بدون مذاکره استفاده می شود.
- تیم ها نیازی به تولید مصنوعات زیادی ندارند یا به شدت به فرآیندها متکی هستند.
- نیاز به برخی اسناد
- تمرکز بیشتر روی ایمنی پروژه است.
2. زرد کریستالی
- این تیم از تیم های کوچک متوسط 7-20 نفره تشکیل شده است.
- در اینجا یک کد مالکیت واضح تعریف شده است به این معنی که افرادی که مالک کد هستند تنها کسانی هستند که تغییرات را ایجاد می کنند.
- بازخورد از ارتباط مستقیم با کاربران واقعی جمع آوری شده است.
- بیانیه ماموریت به خوبی تعریف شده و با مشتریان تأیید می شود.
- آزمایش خودکار انجام می شود و برنامه های بهبود تنظیم می شود.
3. کریستال نارنجی
- این برای پروژه های سطح متوسط با تیم های 20-50 نفره است.
- در اینجا، انتظار می رود پروژه ها 1-2 سال طول بکشد.
- با توجه به اندازه، تیم ها به گروه های مهارت عملکردی تقسیم می شوند.
- انتشار هر 3-4 ماه یکبار لازم است که به عنوان افزایشی شناخته می شود.
توجه داشته باشید: یک نسخه جداگانه از کریستال نارنجی برای مشتریان مبتنی بر وب وجود دارد که به نام "نارنجی وب" شناخته می شود. این برنامه بر روی کدی که به طور مداوم در حال تکامل است که توسط عموم استفاده می شود تمرکز می کند و کمترین تعداد نقص را هدف قرار می دهد. اگرچه ایدئولوژی اصلی نسبت به نارنجی کریستال بی تفاوت است.
4. قرمز کریستالی
- این برای پروژه های متوسط تا بزرگ با اندازه تیمی 40-80 نفر است.
- تیم ها بر اساس نیاز کار تقسیم می شوند یا تشکیل می شوند و از یک فرآیند توسعه نرم افزار سنتی پیروی می کنند.
5. مارون کریستالی
- شبیه قرمز کریستالی است اما برای اندازه تیمی 80-200 نفر ساخته شده است.
- فقط برای پروژه های بزرگ استفاده می شود.
- روش ها بر اساس نیاز نرم افزار طراحی می شوند و از روش های توسعه سنتی استفاده می کنند.
6. الماس و یاقوت کبود
آنها فقط برای پروژه های در مقیاس بزرگ با بحرانی بالا که خطرات بالقوه ای برای زندگی انسان دارند (در صنایع مهندسی سنگین) استفاده می شوند.
4. برنامه نویسی شدید: تکنیک قابل اعتماد برای رسیدگی به موقعیت های بحرانی
به طور خلاصه، برنامه نویسی افراطی (XP) به معنای رسیدگی به مشکلات پیچیده با سرعت فوق العاده گردش کار است. اما خطرات اساسی نیز وجود دارد. پس چرا شرکت ها بر چنین روش شناسی تکیه می کنند؟
قبل از اینکه فرآیند را بفهمیم، بیایید با هدف آن آشنا شویم.
روش XP توسط مهندس نرم افزار آمریکایی کنت بک در سال 1996 پیشگام شد. او نه تنها خالق روش XP بلکه یک امضاکننده اصلی مانیفست چابک.
در طول روزهایی که مهندس بود، او می خواست برخی از ایرادات ناشی از رویکرد سنتی/آبشاری مدیریت پروژه را برطرف کند. او میخواست حلقههای بازخورد را کوتاه کند، انعطافپذیری و سازگاری را به رویکرد کاری بیاورد، همه شرکتکنندگان را زیر یک سقف واحد مشارکت دهد و انسانیت مردم را در نظر بگیرد.
همچنین، این واقعیت که در دهه 1990 شاهد پیشرفت اینترنت و اعتبار زبانهای برنامهنویسی شیگرا (C++، جاوا، پایتون) نسبت به زبانهای برنامهنویسی رویهای (C، FORTRAN، BASIC) بود، ایده یک چرخه عمر توسعه کوتاهتر را برانگیخت. و اغلب با روش های سنتی ناسازگار بودند.
در نتیجه، این به شدت بر شرکتها تأثیر گذاشت تا تکنیکهای توسعه سریعتری را برای همتراز ماندن با رقبا اتخاذ کنند.
رویکرد XP کاملا روان است. شما نمی توانید از همان ابتدا نیازمندی های پروژه را پیش بینی کنید. در عوض، XP دارای یک اکوسیستم انعطافپذیر است که در آن میتوانید تغییراتی را در مسیر پیشرفت پروژه در مسیر توسعه ایجاد کنید.
اما روش XP همیشه نمی تواند برای هر پروژه مبتنی بر چابک دیگری اعمال شود. این روش کاملاً بر روی نیازهای پویای مشتریان متمرکز است - به ویژه برای برآوردن نیازهای در حال تغییر سریع و کاهش خطرات حیاتی.
به طور کلی، XP سابقه بهبود کارایی پروژه را دارد زیرا محدودیتهای چرخه عمر توسعه را افزایش میدهد و شدت بهترین شیوههای صنعت را افزایش میدهد.
بنابراین، مدیران پروژه در هنگام استفاده از روش XP برخی از اقدامات مهم را در نظر می گیرند:
- حضور 2 تا 12 نفر: تیم کوچکتر به معنای زمان کمتر برای طوفان فکری و ارتباط است.
- نیروی کار داخلی: تیم باید در محل در دسترس باشد زیرا XP ممکن است برای کار از راه دور مناسب نباشد.
- تنظیم محدودیت های زمانی سازگار و در عین حال سخت: بدون هیچ مهلتی، توسعه می تواند کندتر یا کمتر کارآمد باشد.
- کار بر روی موقعیتهای بحرانی یا پروژههایی با ضربالاجلهای سختتر: خطرات را می توان با درگیر کردن همه شرکت کنندگان و دریافت بازخورد مکرر کاهش داد.
در برنامه نویسی افراطی، بازخورد در سطوح مختلف کار می کند. به خاطر داشته باشید که برنامه ریزی یک نهاد موقتی است و شما باید هر چند وقت یکبار که بینش های جدیدی از مشتری دریافت می کنید، آنها را بازسازی کنید.
در اینجا، می توانید ببینید که سطوح مختلفی از حلقه های بازخورد در چرخه عمر توسعه یک پروژه وجود دارد و هر یک از آنها در یک دوره زمانی مشخص تغییر می کنند. و هر سطح اصل اصلی متدولوژی XP را تعریف می کند.
طرح انتشار:
انبوهی از کدهای منتشر نشده را ایجاد نکنید که در غیر این صورت ممکن است به تلاش های رگرسیون و ادغام بیش از حد نیاز داشته باشد. درعوض، ارزش را برای مشتریان آزاد کنید و هر چه سریعتر و در اسرع وقت بازخورد دریافت کنید.
طرح تکرار:
شناسایی مسائل ادامه برای کاهش ناکارآمدی با اصلاح کد و حفظ استانداردها.
آزمون پذیرش:
قبل از اینکه تیم هر چیزی را کدنویسی کند، پذیرش خودکار مشتری و تست واحد ایجاد کنید. سپس به اندازه کافی کد بنویسید، آن را اجرا کنید و تا زمانی که خطا نشان می دهد، آن را مجدداً فاکتور کنید. بنابراین، قبل از ادعای یک پروژه موفق، به آزمایش محصول نهایی خود ادامه دهید.
جلسات ایستاده:
سعی کنید هنگام توضیح اهداف پروژه (مثلاً این فرآیند توسعه مانند یک بازی است) از قیاس استفاده کنید که به راحتی می تواند با تجربه و درک همه مرتبط باشد. چنین جلساتی می تواند تیم ها را برای بحث های سازنده تشویق کند.
مذاکره جفت:
هر عضوی از تیم میتواند با در نظر گرفتن مسئولیت، مالکیت و مسئولیتپذیری، برای دستکاری کد دیگران آماده باشد. هر دو توسعه دهندگان به مهارت های یکدیگر اطمینان پیدا می کنند که کیفیت کد را بهبود می بخشد.
واحد آزمایش:
تست های بیشتر به معنای شانس بیشتر برای شناسایی هر گونه مشکل است. تستهای واحد در چرخههای تکراری کوتاهتر انجام میشوند تا اطمینان حاصل شود که بخش برنامهها با الزامات طراحی مطابقت دارند.
برنامه نویسی جفت:
این تمرینی است که در آن دو نفر، یکی با تفکر استراتژیک و دیگری با تفکر تاکتیکی، با هم کار می کنند. یکی ناوبر و دیگری محرک برای اطمینان از اینکه کیفیت استانداردهای توسعه به خوبی حفظ شده و به راحتی توسط همه شرکت کنندگان قابل درک است.
کد:
کدنویسی تنها راهی برای ایجاد راه حل نیست، بلکه برای بحث در مورد مشکلات نیز هست. پیروی از استانداردهای کدگذاری، قراردادهای نامگذاری آسان، همکاری و سازگاری راه هایی برای حفظ بهره وری توسعه هستند.
5. روش DSDM: بهترین برای توسعه پروژه پویا و سریع
همانطور که از نام آن مشخص است، DSDM یک رویکرد پویا برای تحویل پروژه در توسعه نرم افزار است. این روش یک نسخه تکامل یافته از توسعه سریع برنامه (RAD) است که در حدود سال 1994 ارائه شد.
روش RAD اساساً مبتنی بر تکرار و بازخورد کاربر بود اما ساختاری سفت و سخت داشت. همچنین به دلیل پیشرفت در فناوریهای رایانهای که در آن رابط کاربری گرافیکی جایگزین صفحهنمایشهای سبز قدیمی میشد، RAD برای مطابقت با شیوههای توسعه نیاز به بهبود داشت.
روشهای توسعه آزاد بودند که در آن یک سبک کار مستقل خطرات کاهش منابع را رد میکرد.
اما شروع اولین نسخه DSDM، نمونه سازی سریع، اقدامات تکراری و ارتباط بهتر را امکان پذیر کرد. در طول چرخه عمر توسعه به زمان و بودجه در نظر گرفته می شود.
بعداً در سال 2007، نسخه جدیدتر از یک پرنده (Arctic Tern) که به دلیل ماهیت بسیار مشارکتی و توانایی های پرواز در مسافت های طولانی شهرت داشت، به "Atern" تغییر نام داد. اما این استعاره به دلیل اینکه مردم آن را گیج کننده احساس می کردند، بازداشت شد.
اما پیشرفتهای عمده در DSDM در اواسط دهه 2010 زمانی که نرمافزار مبتنی بر DSDM توانست در کنار سایر چارچوبهای چابک کار کند، رخ داد.
و با تعدادی از نسخه های بیشتر، DSDM اکنون می تواند فراتر از مشاغل نرم افزاری خاص استفاده شود. امروزه، بسیاری از پروژههای غیر فناوری اطلاعات از متدولوژیهای چابک استفاده میکنند و DSDM نیز از این قاعده مستثنی نیست.
اما چه چیزی آن را متفاوت می کند؟
روش DSDM بر اساس فلسفه اصل پارتو یا قانون 80-20 کار می کند، یعنی 80 درصد از چرخه عمر توسعه را در 20 درصد مواقع انجام می دهد.
این یک تکنیک مستقل از فروشنده است که دلیل ناموفق شدن بسیاری از پروژه ها را درک می کند - به دلیل مشکلات مردم و نه استراتژی یا استفاده از فناوری.
و همچنین سه تکنیک اصلی که پایه و اساس فرآیند DSDM را ایجاد می کند. آنها به شرح زیر هستند:
- مسکو: مخفف یا تکنیکی برای اولویت بندی نیازمندی های پروژه. گسترش می یابد به عنوان - باید داشته باشد، باید داشته باشد، می تواند، و نمی خواهد.
- تایم باکسینگ: یک رویکرد سیستماتیک برای اختصاص زمان در دسترس و تقسیم کار به بخشهای کوچکتر برای جلوگیری از شلوغی ساعت آخر. همچنین در صورت کمبود زمان و بودجه، الزامات با کمترین اولویت رد می شود.
- کارگاه تولیدی: برای درک بهتر اهداف، خطرات، به اشتراک گذاری دانش و همکاری، جلسات طوفان فکری با موضوع و کوتاه تر برگزار کنید.
کلمات نهایی
در مجموع، ابزارهای مدیریت پروژه چابک که در بالا ذکر شد، راههای منحصر به فردی را برای پیادهسازی متدولوژیهای مختلف چابک ارائه میدهند.
اگرچه مانیفست چابک در سال 2001 معرفی شد، اما واقعاً به جمعآوری تمام شیوههای توسعه تطبیقی (که در اوایل یا دیرتر راهاندازی شد) و ابزارهایی که فلسفه کلی پشت آن را مشخص میکردند، کمک کرد.
سازمان ها فرآیندهای خود را ایجاد کردند که به جای تلاش برای سرکوب تغییرات با ساخت مدل هایی که تعاملی، افزایشی، ارتباط محور و مشتری محور بودند، تغییرات را مورد توجه قرار دادند و پذیرفتند.
با شناسایی شباهتهای بسیاری در میان ایدئولوژیهای تکراری مرتبط که برای مقابله با چالشهای نرمافزاری مدرن پدید آمدند، گروههای زیادی از توسعهدهندگان نرمافزار تصمیم گرفتند چارچوبهای مختلفی ایجاد کنند که تغییری در دوره مدیریت پروژه.